در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد خیال برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست
حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست
شعر زلال جوشش احساس های من
از موج دلنشین کلام تو چیدنی ست
یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است
این قطره هم به شوق نگاهت چکیدنی ست
خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی
بار غمت ـ عزیز تر از جان ـ کشیدنی ست
من در فضای خلوت تو خیمه می زنم
طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست
تا اوج ، راهی ام به تماشای من بیا
با بالهای عشق تو پرواز دیدنی ست
در خیال شعر من جای تو محفوظ است وبس
جز خیالت در وجودم جا ندارد هیچکس
کی شود یکسو تو باشی سوی دیگر من شوم
یکنفس مستانه با چشمان مستت همنفس
هر غزل از روی تو گیرد نمک شیرین شود
نکته دان قافله اسرار خواند از جرس
مرغ عشق از بند. یا آزادی و بی همد می
بر گزیندحبس راباعشق خود اندر قفس
هرچه دیدم یاکه گفتم نیکی وحسن توبود
همچوزنبورعسل.ننگست باشم چون مگس
حیفم آید وصف تو سازم رقم با غیر دوست
حرمت گل حفظ باید در میان خار و خس
پیش روی دلبران از درس و مشق و مدرسه
عشق در کار آید وهر کوشش دیگرعبس
<ذیفر>ازحسن جمالت بس سخنها گفته است
باز گوید تا به جان دارد نشانی از نفس
شب آمد و خیال او رها نمی کند مرا
ز خاطرات هر شبش جدا نمی کند مرا
وقتی که میگی بیخیالی
دقیقا توفکرو خیالی
خیال تو
می ارزد به داشتن همه
پس با خیالت
بیخیال همه
دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود
تو در کنار من بشینی محال بود
گل های خیالم
پژمرده می شوند
چون گل های زینتی
و می روند تا کنار طاقچه جایی بگیرند
تنگ ماهی توی طاقچه
می شکند
ماهی ها به خیال خود رهسپار دریا می شوند
امید یا خیال ؟ کدام است این ، کدام
بس شب درین امید ، رسیانیده ام به روز
بس روز از این خیال ، بدل کرده ام به شام
آیا شود که روزی از آن روزهای گرم
من خیس خیال آب بازیم
در این ظهر داغ تابستانی
کنار نفس های رود
بهانه ی آرامشم دهید
ای ساده ثانیه های سر خوش زیستن
من با خیال تو
یک لحظه زیستم
عمری گریستم
تو با خیال خامت فکر میکردی دیوونم
با خودت هی میگفتی تا ابد پات میمونم
ما رو باش خیال می کردیم همیشه یکی رو داریم
یکی که به وقت گریه سر رو شونه هاش بذاریم
ما رو باش خیال می کردیم که یکی به فکرمون هست
میون این همه وحشت توی این کوچه بن بست
در مکتب عشق تو ببین طالب شورم
با برق نگاهت همه شب غرق سرورم
این رونق شبهای من از خواب و خیال است
در خواب ولیکن که وصالت چه محال است
شب در خیال
قرص ماه در آب
یک جاده و دو جای پا
گندمزارهمه نیلی
تو در کنار من
و تنها برای من
لمس خیال تو لمس هوای سادگی ست
لمس نرمه ی برف. حس نوازش گلبرگ
هر چند کوچ کوتاه لحظه ها تو را به خاطر نمی آورد
اما تو و لمس خیال تو مرا زنده نگه داشته