شعر در مورد اسم زهره
شعر در مورد اسم زهره ,شعر درباره اسم زهره,شعر برای اسم زهره,شعر در باره اسم زهره,شعر با اسم زهره,شعر درمورد اسم زهره,شعر در مورد اسم زهره,شعر با کلمه زهره,شعر با کلمه ی زهره,شعری در مورد اسم زهره,شعری درباره اسم زهره,شعری برای اسم زهره,شعر درباره ی اسم زهره,شعر در مورد نام زهره,شعر درباره نام زهره,شعر برای نام زهره,شعر درباره نام زهره,شعر با نام زهره,شعر درمورد نام زهره,شعر در مورد نام زهره
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم زهره برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دختر ماهی ؟ رقیب زهره ای ؟ روشن بگو
خواب می بینم مگر ؟ فریاد از این ناباوری
شعر در مورد اسم زهره
تو
فرشته ی الهام تمام شاعران بودی
مخاطب همه ی
شعرهای عاشقانه
یک روز لیلی نام گرفتی
یک روز شیرین
روز دیگر زهره
شعر درباره اسم زهره
چه باشد ماه یا زهره چو او بگشود آن چهره
چه دارد قند یا حلوا ز شیرینی خوی او
شعر برای اسم زهره
ماه مرا به زهرهجبینان چه نسبتست ؟
ایشان چو انجمند و ماه انجمن یکیست
شعر در باره اسم زهره
زهره گو تا دم صبح ابد افسون بدمد
چشمک نرگس مخمور به افسانهی تست
شعر با اسم زهره
غمزهای از چشم خونخوارش مرا
زهره کرد آب و جگر خون میکند
شعر درمورد اسم زهره
یارب آن شاه وش ماه رخ زهره جبین
درَ یکتای که وگوهر یکدانه ی کیست
شعر در مورد اسم زهره
ما زهره و خورشید به یک جا ندیدیم
خورشید رخ و زهره بنا گوش تویی تو
شعر با کلمه زهره
بگیر طره مه چهرهای و قصه مخوان
که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است
شعر با کلمه ی زهره
تا زهره و مه در آسمان گـشت پدید
بـهتر ز می ناب کـسی هـیچ ندید
شعری در مورد اسم زهره
افتد عطارد در وحل آتش درافتد در زحل
زهره نماند زهره را تا پرده خرم زند
شعری درباره اسم زهره
بدرم زهره زهره خراشم ماه را چهره
برم از آسمان مهره چو او کیوان من باشد
شعری برای اسم زهره
چه داند لطف زهره زهره رفته
که او را گوشه چادر نگیرد
شعر درباره ی اسم زهره
زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم
یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم
شعر در مورد نام زهره
ترانه ها ز من آموزد این نفس زهره
هزار زهره غلام دماغ سکرانم
شعر درباره نام زهره
امسال سال تست، اگر زهره طالعی
زهره جنی ببست ازین مژده دست و پا
شعر برای نام زهره
امشب هردل که همچو مه در طلب است
ماننده زهره او حریف طرب است
شعر درباره نام زهره
آن زهره بی زهره چو دید آتش من
بربط بنهاد زود برجا و گریخت
شعر با نام زهره
هوشم ربوده، ماه قدح نوشی
خورشید روی زهره بناگوشی
شعر درمورد نام زهره
ز طبع زهره، شادی آفرینی
ز پروین، شیوه بالانشینی
شعر در مورد نام زهره
که دارد زهره تکلیف ،صائب ؟
نیابد بی تکلف گر خیالش
شعر در مورد اسم زهره
ما زهره و خورشید به یک جای ندیدیم
خورشید رخ و زهره بناگوش، تویی تو
شعر درباره اسم زهره
به تابندگی، زهره روشنی
چه سان پرده بر زهره می افکنی؟
شعر برای اسم زهره
زهره دارد حوادث طبعی
که بگردد بگرد لشکر ما
شعر در باره اسم زهره
ز مطرب ناله سرنای خواهم
ز زهره زاری طنبور خواهم
شعر با اسم زهره
و آن زهره نوای خوش برآورد
کو مطرب کیست آسمانی
شعر درمورد اسم زهره
هله ای زهره زیر چادر رو
رو نداری وقیحه بانویی
شعر در مورد اسم زهره
گر ماه و زهره، شب بجهان سایه افکنند
تو روز و شب به زهره و مه سایه افکنی
شعر با کلمه زهره
گوهر کنی خرمهره را زهره بدری زهره را
سلطان کنی بی بهره را شاباش ای سلطان ما
شعر با کلمه ی زهره
شمس تبریز مرا طالع زهره داده ست
تا چو زهره همه شب جز به بطر می نروم
شعری در مورد اسم زهره
شب چو شد خورشید غایب اختران لافی زنند
زهره گوید آن من دان ماه گوید آن من
شعری درباره اسم زهره
لبت گوید دلیری کن به بوسی مرا
زهره نباشد، صد چو من را
شعری برای اسم زهره
خون جگر آب شد ز عشقت
زهره نه که گویم آب گشته ست
شعر درباره ی اسم زهره
باز زهره مطربی آغاز کرد
پیش رندان بربط خود ساز کرد
شعر در مورد نام زهره
دلی که نرگس مستش به ناز بستاند
کراست زهره کز آن حیله ساز بستاند
شعر درباره نام زهره
خونابه چکانید ز چشم تر عشاق
بلبل که کشیده زنوار زهره ز اختر
شعر برای نام زهره
همی رفت و پابوس زهره نبود
هم از دور رو بر زمین داشتم
شعر درباره نام زهره
نامرد نیست مرد تحمل به راه عشق
نامرد را چه زهره و یارا که مرد هم
شعر با نام زهره
زهره من بس که از دست جفاهایت نشد
خون همی از چشمه چشم انگبین آید برون
شعر درمورد نام زهره
ای مردمان، به زهره و مه بنگرید، لیک
زنهار منگرید به سوی نگار من
شعر در مورد نام زهره
پرده صبرم درید غمزه دلدوز تو
زهره من آب کرد عشق جهانسوز تو
شعر در مورد اسم زهره
ببین آیینه و خود را صفت کن
حدیث زهره و مه را چه باشی
شعر درباره اسم زهره
گر به روی زهره گردون کنی دندان سفید
بر شرف جای مهت گویی که پروینی کنی
شعر برای اسم زهره
چنان به روی تو مستغرقم که یادی نیست
که بر فراز فلک زهره ایست یا قمری
شعر در باره اسم زهره
مدتی شد تا دل ما صورت آن سرو راست
دوست میدارد، ولیکن زهره گفتن کراست؟
شعر با اسم زهره
ای ماه سر نهاده از مهر بر زمینت
صد مشتری درخشان از زهره جبینت
شعر درمورد اسم زهره
در هوس بوسه توایم ولی نیست
زهره که کس گرد این سؤال بگردد
شعر در مورد اسم زهره
کمینه پرتوی از صورت تو بتواند
هزار زهره و خورشید را حمایت کرد
شعر با کلمه زهره
نظر زهره کند، خنجر مریخ زند
نور خورشید دهد، پرتو ماه اندازد
شعر با کلمه ی زهره
کز روی همچو ماه و جبینی چو مشتری
جام آفتاب رخ شود و باده زهره وش
شعری در مورد اسم زهره
به بام شاخ برآید گل از سراچه باغ
چنانکه بر افق چرخ زهره و زاوش
شعری درباره اسم زهره
هم به معنی زهره را نایب مناب
هم به صورت ماه را قایم مقام
شعری برای اسم زهره
اگر تو زهره جبین می خری به بوسه مرا
بخر وگرنه رها کن، که مشتری دارم
شعر درباره ی اسم زهره
این چنین رخسار و دندان و جبین
مشتری، یا زهره، یا پروین بود؟
شعر در مورد نام زهره
بی خواب کنی چشمم، تو دیده آن داری
چون باز کنم پیشت، من زهره آن دارم
شعر درباره نام زهره
هر دم غم خود با دل افگار بگویم
چون زهره آن نیست که با یار بگویم
شعر برای نام زهره
سرو گفتم که به بالای تو ماند روزی
زهره ام نیست کزین شرم به بالا نگرم
شعر درباره نام زهره
گر خود سخن ز زهره و از ماه بشنوم
نبود چنان کز آن بت دلخواه بشنوم
شعر با نام زهره
این زهره کرا باشد؟ جز من، که بگستاخی
برخواند و ننیوشم، بفروشد و نستانم
شعر درمورد نام زهره
آه! کز شوق تومیسوزیم و نیست
زهره آن کز غمت گوییم: آه!
شعر در مورد نام زهره
عودی که میوه دل زهرا درو بود
نشگفت اگر شکوفه او زهره سماست
شعر در مورد اسم زهره
ماهی، که بسوخت زهره چنگش بر سر
بگریست فلک با دل تنگش بر سر
شعر درباره اسم زهره
نتوان دم تبسم لعل تو یافتن
یاقوت زهره ئی که ندزدد جگر در آب
شعر برای اسم زهره
کراست زهره جهدیکه دامنت گیرد
چه دست ما همه شلت چه پای ما لنگت
شعر در باره اسم زهره
گداخت زهره نظاره دور باش حیایت
چو شب روی که کند بیم پاسبانش و لرزد
شعر با اسم زهره
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
شعر درمورد اسم زهره
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
شعر در مورد اسم زهره
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
شعر با کلمه زهره
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش
شعر با کلمه ی زهره
در زوایای طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع
شعری در مورد اسم زهره
ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می گفت
غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم
شعری درباره اسم زهره
بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان